سنش کم بود .
یه بسیجی ۱۷ ساله.
خانواده اش اجازه نمی دادند جبهه برود،
سه روز اعتصاب غذا کرد تا آنها را راضی کند که به جبهه برود،
نخبه علمی بود،
درسش عالی بود،
به قدری باهوش بود که در سیزده سالگی به راحتی انگلیسی حرف می زد و در جبهه آموزش زبان می داد،
در عملیات والفجر هشت به شدت شیمیایی شد،
تا اینکه در مرداد ۱۳۶۷ به علت عوارض گازهای شیمیایی مظلومانه در سن ۱۷ سالگی به شهادت رسید .


موضوعات: شهید
   سه شنبه 4 اسفند 1394نظر دهید »

پناه می‌برم از این که…
از این که حسد کردم…
از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی‌دانستم.
از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم.
از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم.
از این که مرگ را فراموش کردم.
از این که در راهت سستی و تنبلی کردم.
از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم.
از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم.
از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند.
از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم.
از این که دیگران را به کسی خنداندم،غافل از این که خود خنده‌دارتر از همه هستم.
از این که لحظه‌ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم.

از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع‌تر نبودم.


موضوعات: شهید
   سه شنبه 4 اسفند 13941 نظر »

شهید نواب صفوی و جمعیت فدائیان خلق، بی‌شک موثرترین نقش را در ملی کردن صنعت نفت داشتند. «یکی از موانع بسیار بزرگی که بر سر راه نهضت ملی شدن صنعت نفت قرار داشت و هر گونه اقدام در این مورد را سرکوب می کرد و ترس و دلهره شدیدی بین طرفداران نهضت انداخته بود، نخست وزیر وقت، رزم آرا بود، وی از مزدوران و هواداران سیاست انگلیس در ایران و فردی بسیار مستبد بود، رزم آرا چنان سختگیر و تابع انگلیس بود که حتی اشرف - خواهر شاه – از او می ترسید و نمی توانست روی حرف وی چیزی بگوید.»

اگر رزم‌آرا از میان برداشته نمی‌شد، مشخص نبود چه سرنوشتی در انتظار نهضت نفت ایران خواهد بود. بنابراین فدائیان اسلام که ارتباط نزدیکی با آیت‌الله کاشانی رهبر مذهبی نهضت ملی شدن نفت داشتند؛ ماموریت حذف این مانع بزرگ را برعهده گرفته و راه را برای پیروزی قیام هموار کردند.


موضوعات: شهید
   دوشنبه 3 اسفند 1394نظر دهید »

بالگرد عراقی کمی دورتر از ما به زمین نشست و سربازان بعثی نیروهای ما را که حالا اسیر شده بودند، سوار بالگرد می کردند. من مجروح روی زمین افتاده بودم، درد جانکاهی داشتم. تصمیم گرفتم خود را به هر زحمتی شده به بالگرد برسانم تا از این درد نجات پیدا کنم هر چند که درد اسارت درد سختی است.

اما در میان راه توان ادامه دادن نداشتم و بالگرد بلند شد. دقایقی گذشت هلی کوپتر هنوز اوج نگرفته بود که در آسمان ثابت ایستاد و لحظه ای بعد، در آن باز شد. نمی دانستم علت چیست به همین دلیل همین طور به آن چشم دوختم.

سربازان بی رحم عراقی دست و پای اسرا را گرفته و با قدرت تمام آن ها را به پایین پرت می کنند. بعد از پرتاب آخرین اسیر، در بالگرد بسته شد و من به زحمت در میان شهدا می گشتم و در غم مظلومیت آن ها می گریستم.


موضوعات: شهید
   دوشنبه 3 اسفند 1394نظر دهید »

 

 

افراطی و تندرو، اتهامی است که همیشه اهل باطل به اهل حق می‌زنند. حتی طوری برنامه‌ریزی می‌کنند که اهل حق صریحاً موضع بگیرند و آن‌وقت اهل باطل سوءاستفاده خود را بکنند. یکی از این برنامه‌ها «پیشنهاد دروغین سازش» است. کافرجماعت که هیچ‌وقت خدا را به یگانگی نپرستیده، آمده است تا پیامبر را پای میز مذاکره بیاورد و با پیشنهادهای ظاهرفریب، کاری کند که او کوتاه بیاید: گاهی ما خدای تو را می‌پرستیم و گاهی تو خدای ما را!

حالا چگونه باید جواب این فریب‌کاران را داد؟ با روی خندان و باز؟ آیا پذیرش مذاکره‌ای که انتهایش معلوم است، منطقی است؟ همه می‌دانند که نتیجه پذیرش، کوتاه آمدنِ پیامبر و کوتاه نیامدنِ کافران است. پس چه خوب است که رسول‌الله باصلابت بایستد و ذره‌ای کوتاه نیاید…

بِسْمِ الله الرحمن الرحیم‏

قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ (1)‌ لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ (2)‌ وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ (3)‌ وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ (4)‌ وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ (5)‌ لَكُمْ دينُكُمْ وَ لِيَ دينِ (6)‌

 

 

 

راستی، این‌ها که بر سر انرژی هسته‌ای ما را به میز مذاکره کشانده‌اند، واقعاً مشکل‌شان هسته‌ای است؟ آیا درنهایت، آن‌ها هم کوتاه خواهند آمد، اگر ما کوتاه بیاییم؟

 

 

 


موضوعات: شهید
   شنبه 29 فروردین 13942 نظر »

1 ... 15 16 17 18 19 20 ...21 ...22 23 25 26

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو
Random photo
تاریخ انقلاب را بخوانیم