مهمترین صفتی که در شهید مفتح میتوانم ذکر کنم، لبخند و تبسم همیشگی آن شهید بزرگوار است که همیشه بر لب داشتند. دیگر تواضع و فروتنی او که زبانزد همگان بود به شکلی که انسان وقتی در حضور ایشان مینشست، احساس غریبی نمیکرد. با همه صحبت میکرد، با تواضع برخورد میکرد.
کسانی که با مسائل تربیتی آشنایی دارند، خوب میدانند خوشرویی و برخورد احترامآمیز از مهمترین راههای جذب افراد است. دکتر مفتح با آن دو ویژگی بود که میتوانست با جوانان خیلی زود مأنوس شود و بتواند آنها را به سمت اسلام بکشد.
منبع: سایت منبرک
۲۷ آذر- شهادت دكتر «محمد مفتّح» توسط گروه منحرف فرقان (1358 ش)
یکبار خواست دعایی در حقش بکنم. میگفت مادر دعایی بکن، خیلی کارم گیر است. هر وقت امتحانی داشت یا مشکلی داشت، از من میخواست که دعایش کنم. سریع روضه پنجتن نذر کردم. همان اوایلی بود که قرار شد به سوریه برود.
یکبار از محل کارش تلفنی باهم صحبت میکردیم. پرسیدم حمید مشکلت حل شد؟
گفت: «آره! دستت درد نکند.» گفتم من یک روضه پنجتن نذر کردم. با خندهای از ته دل جواب داد: «دستت درد نکند. اگر بدانی چه حاجتی داشتم! بعد رو کرد به همکارانش و گفت اگر بدانید چه شده مادرم نذر کرده بروم سوریه!»
راوی: مادر شهید
منبع: سایت اطلاعرسانی دانا
۲۹ آذر- شهادت حمیدرضا اسداللهی در حلب سوریه (1394)
امام صادق (علیهالسلام) مرد مبارزه بود، مرد علم و دانش بود و مرد تشکیلات بود. مرد علم و دانش بودنش را همه شنیدهاید… اما مرد مبارزه بودنش را کمتر شنیدهاید… آن بعد سوم را که اصلاً نشنیدهاید، مرد تشکیلات بودن امام صادق (علیهالسلام) است که یک تشکیلات عظیمی از مؤمنان خود از طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام از اقصای خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا به وجود آورده بود.
تشکیلات یعنی چه؟ یعنی اینکه وقتی امام صادق (علیهالسلام) اراده میکند آنچه را که او میخواهد بدانند، نمایندگان او در سراسر آفاق عالم اسلام به مردم میگویند تا بدانند… یعنی وکلا و نمایندگان او در همه شهرها باشند که پیروان امام صادق (علیهالسلام) به آنها مراجعه کنند و تکلیف دینی و همچنین تکلیف سیاسی خود را از آن حضرت بپرسند.
(امام خامنهای، 14/06/1359)
ولادت امام صادق (ع) ششمین امام شیعیان و رئیس مذهب جعفری (17 ربیعالاول 83 ق)
شما و طبقه روحانیین که هر دو یک شغل دارید؛ هر دو شغل واحد دارید؛ و معالأسف این دو قشر را که مربی جامعه هستند دستهای ناپاک از هم جدا کرد… چه دو قشری! دو قشری که مربی جامعه بودند…دو قشری که اگر این دو قشر در مسیر صحیح باشد، تمام ملت به مسیر صحیح میرود. اینطور نیست که یک قشر، مثلاً کاسب باشد، که فقط خودش اگر اصلاح بشود، صالح باشد، خودش هست و غیر نیست. دو قشری که با اصلاح این دو قشر جامعه اصلاح میشود.
…صلاح و فساد یک جامعه به دست مربیهای آن جامعه هست. و آن مربیها شماهایید و قشر روحانی. آنها به یکجور، و شما به یکجور. اما دو طایفه مربی جامعه هستند.
(صحیفه امام، ج7، ص 469 - 471)
روز وحدت حوزه و دانشگاه